روز ها فکر من این است و همه شب سخنم ****** که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

فرهنگ مدرن

من نمی فهمم چرا در کله پوک شما آقای محترم نمی گنجد که هر کس برای خودش زندگی دارد؟ من نمی فهمم چرا شما حالیتان نمی شود وقتی که می خواهید به حریم خصوصی دیگران وارد شوید باید بایستید دم درشان والکی فامیل نشوید؟ من نمی دانم این حس احترام اجتماعی شما کجا رفته که دست از سر دوست و رفیق بر نمی دارید؟ و ببخشید حاضرید جای مانحتشان هم به حساب آیید! من نمی دانم این شعور حرفه ایتان را در کدام گورستانی جاگذاشته اید که نمی دانید وقت ماندن با رفقا حداکثر تا 9 شب است! نمی دانید باید زمانی بالاخره بی خیال رفیق شد و به زندگی چسبید! آقای محترم به نظرم شما دچار افسردگی از نوع حاد هستید که می ترسید اگر صبح تا شبتان با رفقا طی نشود، زبانم لال می میرید. اما بدانید این صرفن یک توهم محض بیش نیست. بهتر است امتحان کنید:


سعی کنید شب ها یک ساعت زود تر به خانه بروید. اگر تنها بروید که خیلی بهتر است! بهتر است قبل از 6 بعد از ظهر
خانه باشید. وقتی به خانه رسیدید سعی کنید در و پنجره را کیپ ببندید که حتی هوا هم به درون خانه جریان نداشته باشد. وسعی کنید از امکانات مدرن مثل تهویه ها یا کولر های گازی استفاده کنید. بهتر است خانه تان به هیچ جای شهر دیدی نداشته باشد و ترجیحن روبروی یک مرکز بازیافت زباله باشد! در و پنجره را که کیپ بستید سعی کنید از پرده های زخیم برای دوری گزیدن از شهر استفاده کنید. سعی کنید پنجره را طوری کیپ کنید که احدی را نتوانید در موقع استراحت در منزل ببینید. و حالا بهتر است یک موزیک از نوع شاد بگذارید تا درونتان به وجد بیاید و احساس تفرد بیشتری بهتان دست دهد. سعی کنید بیشترین حدی که می توانید از این زندگی، تنها لذت ببرید. و سعی کنید هیچ اعتراض سطحی نیز نکنید. بعد که موزیک را گذاشتید آشپزی کنید. حالا ببینید وقتی آشپزی می کنید نیاز به هیچ گونه همدمی هم پیدا نمی کنید. چرا که این احساس را می کنید که با چه بودجه اندکی هم سیر می شوید و هم غذای فردای سرکارتان را هم فراهم می کنید. تازه نان خور اضافی هم پیدا نمی شود که بگوید این پول را از کجا آوردی و در کجا خرج کردی؟ تازه رفیقی هم با این فرمول وجود ندارد که مهمان شبی از شب های شما باشد و مجبور باشید اقتصاد زندگیتان را با ولخرجی برای آن رفیق به خطر بیندازید! داشتیم از آشپزی می گفتیم بعد که آشپزی تمام شد بهتر است از بین کانال ها فقط فارسی وان را تماشا کنید تا جای خالی رفیق را بیشتر احساس نکنید. زیرا این شبکه قدرت کافی در تخریب روحیه سنتی شما را دارد! و در عرض یک ماه دیدن انواع و اقسام سریال های آن می توانید با فرهنگ جهانی بیشتر دمخور گردید و مدرن زندگی کنید. نیاز به همسر هم پیدا نمی کنید که همین سریال ها شما را تامین خواهند کرد. می ماند نیاز فیزیکی به همسر که پیشنهاد من به شما این است که هر هفته آن هم فقط برای یک بار به یک سکس کلاب مراجعه کنید که تخلیه جنسی هم برایتان صورت بگیرد. در این فرمول نه رفیق پررویی می ماند که شما را مورد اذیت قرار دهد و نه لازم است که رفیق بازی را ادامه دهید. و نه دلتان برای کسی تنگ خواهد شد! چون در خوشبینانه ترین حالت شما نیاز به یک رفیق ورزشی پیدا می کنید که آنهم به نظرم مسئله ی زیاد مهمی برای شما نیست!

هیچ نظری موجود نیست: